نمیدانم چرا، اما اصلاً دلم نمیخواست دوباره بروم سراغ آمار و ارقام و حرفهای تکراری؛ اینکه مثلاً در سال گذشته رتبه کشور ما از نظر محیطزیست تا چند درجه تنزل کرده است، یا اینکه باز هم به بهانه توسعه و اجرای طرحهای عمرانی پارکهای ملی... میبینید دوباره رفتم سراغ همان حرفهای همیشگی...
رها میکنم این جملات را. ماندهام چه بنویسم. واژهها در ذهنم میچرخند: تالاب، پتروشیمی، ابر، جنگل، میان گذر، جاده، انزلی، محیطبان، ارومیه، شهید یحیی شاهکو محلی و ... پشت هریک از این واژهها صدها عبارت وجود دارد، چشمهایم را میبندم. لحظهای به پرواز درناها فکر میکنم، به فلامینگوها، به پرندههای کوچندهای که دیگر نمیآیند... فکر میکنم چرا میخواستم امسال صفحه محیطزیست متفاوت باشد؟ چرا مثل سال قبل با چند نفر گفتوگو نکردیم و با درج عنوانی مثل «تخریب شتابناک طبیعت» - این عنوان گزارش پارسالمان بود – قال قضیه را نکندیم. چرا حتی از کارشناسانی که خواستیم برای روز جهانی محیطزیست مطلب بدهند؛ وقتی پرسیدند درباره چه موضوعی بنویسیم، گفتیم موضوعش به عهده خودتان، از دید خودتان هرچه خواستید بنویسید، نتیجه آنکه مطالبشان تمام و کمال با کمترین دخل و تصرف در صفحهای که پیش رویتان است به چاپ رسید.
چرا؟ مگر در این یک سال گذشته چه اتفاقی افتاده بود که خواستیم صفحه متفاوت باشد. واقعاً چه شده که حتی معاون طبیعی و تنوع زیستی سازمان محیطزیست هم از نوشتن مطلبی برای روز محیطزیست و درج آن در این صفحه استقبال کرد، هرچند که مطلبش به دستمان نرسید. شاید همان اتفاقی که رئیس سازمان حفاظت محیطزیست را بر آن داشت تا در آن روز سرد و پوشیده از برف – بهرغم آنکه چند بار دست رد به سینهمان زده بود – ما را به گرمی در دفترش پذیرا شود و به بسیاری از پرسشهایمان پاسخ دهد؛ گفتوگویی که با عنوان «بدبین نباشید، خودتان اذیت میشوید» زمستان گذشته در همین صفحه به چاپ رسید و البته بازتابهای فراوانی داشت.
اتفاقی که باعث شده حتی هموطنانی از آن سوی مرزها با ایمیل و تماس تلفنی –فارغ از هر رویکرد و نگاه سیاسی و صرفاً به خاطر حفظ محیطزیست – با حرفهای دلگرمکنندهشان ما را تشویق کنند.
اتفاقی که آنقدر حساسیت مخاطبان عادی را برانگیخته که هرگاه صفحه محیطزیست تمام آگهی میشود تماس میگیرند و با نگرانی میپرسند چرا این هفته، صفحه محیطزیست منتشر نشده است، دغدغهای که تا پیش از این کمتر شاهد آن بودیم اما اینک روزبهروز بیشتر میشود. شاید این همان اتفاقی است که مدتهاست به خاطرش قلم زدهایم و میزنیم؛ اتفاق مبارکی که دیگر نه فقط مسئولان محیطزیست و کارشناسان که بسیاری از مردم عادی – که هر روز شمارشان بیشتر میشود – هم میدانند کارنامه محیطزیست باید نمرهاش 20 باشد. شاید به خاطر همه این چیزهاست که دلمان خواست امسال صفحه محیطزیست متفاوت باشد. آخر نه این است که نگاهها هم به محیطزیست متفاوت شده است!
آن حادثه مهم
حادثهای که درماه آوریل سال 1970 میلادی در واشنگتن اتفاق افتاد، باعث شد تاچشمان بسیاری از مسئولان روی واقعیت تلخی بازشود که تاکنون با آن بیگانه بودند. دراین تاریخ، دانشجویان دانشگاه واشنگتن تصمیم گرفتند یک هفته را بهعنوان هفتة محیط زیست برگزینند. دراین هفته، دانش آموزان مشغول تمیزکردن کوچه ،خیابانها وخانهها بودند و دانشجویان بابرپاکردن گردهماییها و سخنرانیها و ممنو ع کردن رفتوآمد خودروهادریک روز درهفته درشهر، توانستند عظمت تهدیدی راکه روی محیط زیست سنگینی میکرد، نشان داده ومسئولانی راکه با مسائل محیط زیست بیگانه بودند، ازخواب سنگینی بیدارکرده و متوجه نگرانی خود کنند وازآنهابخواهند برای دورکردن خطراحتمالی ازمحیط زیست خود کاری بکنند.
ازآن تاریخ وبا انتخاب روز پنجم ژوئن بهعنوان روز محیط زیست، درحقیقت، این نسل جوان جامعة ماست که دراین روز به نسل پیرتر که مسئولان و تصمیم گیرانِ جامعه را دربرمی گیرد، هشدار میدهد تا با گزینش راه و روشی درست، بهمنظورمبارزه ودرمان این بحران وظیفة خودرا انجام دهند. چراکه، درغیراین صورت، چتر این بحران درآینده برسرِ این نسل جوان بازخواهدشد. درجامعة ما، همیشه ازکسی که اشتباه بزرگی را متذکرمی شود، انتظارداریم که خودنیز راه حلهای مورد نیاز را نشان دهد، امـا هیچ کدام ازما- چه درپشت میز کارش نشسته باشد وچه عضو کمیسیونی باشد- قادرنخواهد بود باسیاه کردن کاغذ طرحی رابنویسد که بتواند به شکل خاصّی بحران محیط زیست را فرونشاند. ادعای انجام چنین مهمی، ساده انگاری وناآگاهی از طبیعتِ واقعی این بحران است. عدمآگاهی ازاین واقعیت است که موجب شده جهان درلبة پرتگاهی هولناک و فاجعة اکولوژیک کامل قرارگیرد.
نه به خاطراشتباه خاصّی که جبران آن با به کاربستن یک طرح وبرنامة ماهرانه امکان پذیر باشد، بلکه این نیروهای مشترک قدرتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که تمامی تکامل تاریخ را راهبری میکند. هرکسی که ادعا میکند، میتواند برای بحران محیط زیست درمانی بیابد، باید پیرو آن سعی کند تا جریان تاریخ را تغییر دهد. اما، دراینجا هنری موردنظراست که تاریخ خود به تنهایی قادربه انجام آن است. چراکه، جهشهای اجتماعی باچنین اهمیتی تنها با کاربرد یک کنش اجتماعی همگانی و مشترک، معقول وکاملاً آگاهانه قابل درک و تصوراست. درچنین روزی، یک چیز روشن است: ما باید ازاین پس عمل کنیم. چگونه عمل کردن را هرکدام ازما باید از خود بپرسد.
دکتر بهروز دهزاد – استاد دانشگاه شهید بهشتی
محیطزیست و ناهنجاریها
موقعیت و شرایط ویژه طبیعی کشور پهناور ایران، تنوع زیستی بسیار ارزشمند و کم نظیری را برای این سرزمین به ارمغان آورده است. بهطوری که تعداد گونههای گیاهی و جانوری کشور ما بهعنوان مثال با سراسر قاره اروپا بهطور تقریبی برابری میکند. حضور اکوسیستمهای منحصر به فرد و چند هزار گونه بومی انحصاری، طبیعت ما را به گنجینهای ویژه تبدیل کرده است. با وجود این روند فزاینده تخریب و آلودگی، محیط زیست ما را به شدت در معرض تهدید قرار داده است. از آن جمله میتوان به کاهش متوسط سالانه بیش از 50 هزار هکتار از سطح جنگلهای شمال کشور طی نیم قرن گذشته و تنزل شدید کیفیت جنگل در مساحت باقیمانده آن، فاجعه آمیز شدن روند تخریب در جنگلهای غرب کشور و فرسایش سالانه بیش از 10 تن در هکتار از خاک سطحی یعنی بستر حیات در اغلب مناطق، که منجر به بروز روز افزون سیلهای ویرانگر و رسوبگذاری در مخازن سدها شده است، اشاره نمود. نکته بسیار مهم این است که توسعه پایدار و اصولی، به هیچ روی مستلزم این همه تخریب و آلودگیها نبوده است.
عمدهترین علل و عواملی که به بروز ناهنجاریهای زیستمحیطی منجر شده است را میتوان به قرار زیر بر شمرد:
- فقدان برنامههای اصولی و همه جانبه در راستای بالا بردن آگاهیهای عمومی محیطزیستی. این امر مشمول تصمیمگیرندگان نیز بهعنوان جزئی از مردم میشود. بنابراین بهطور کلی ضرورت و اهمیت حفاظت از محیطزیست شناخته شده نیست.
- بیتوجهی به دیدگاههای آمایشی برای ساماندهی و مکانگزینی فعالیتها و جمعیتها در سرزمین و نبود سیاستهای مبتنی بر مدیریت جامع و یکپارچه منابع محیطزیست بر مبنای اصول توسعه پایدار.
- نبود مدیریت صحیح و مبتنی بر اصول حفاظت محیطزیست و اولویت ندادن به اقدامات پیشگیرانه بهمنظور جلوگیری از تخریب و آلودگی محیط.
- وجود مقررات نامناسب و در پارهای از مواد متضاد با اصول حفاظت از محیط زیست و از آن جمله وجود زمینههای سوداگری ارضی.
- وجود ساختار و تشکیلات نامتناسب، ناکارآمد و بعضا متضاد با یکدیگر برای مدیریت منابع محیط زیست از قبیل جنگلها، علفزارها، جانوران وحشی، کوهستانها، تالابها، رودخانهها، آبخیزها و آبزیان آبهای داخلی و دریایی.
- نبود الگوی مناسب برای مصرف انرژی و عمومیت داشتن اسراف و تبذیر در مصرف منابع.
- مشارکت ندادن بهرهبرداران محلی در تصمیمگیریها و بهره کافی ندادن به مسایل اقتصادی و اجتماعی جوامع محلی که سبب بهرهکشی مفرط از منابع محیطی و تخریب سرزمین بهویژه از طریق چرای مفرط و بیضابطه دام اهلی و کشت در دیمزارهای کمبازده و پرشیب شده است.
دکتر برهان ریاضی - مدرس محیط زیست
قدر آب در ایام خشکسالی
و خداوند این کشور را از دشمن، خشکسالی و دروغ حفظ فرماید. این آرزوی دیرینه هخامنشیان، امروز هم میتواند آرزوی هر ایرانی پاک سرشت باشد.
طعم آزار دشمن را چشیدهایم و دروغ را پلید و دروغگو را دشمن خدا میدانیم و امروزه، خشکسالی را تجربه میکنیم. حدود 6سال پیش خشکسالی به سراغمان آمد و اکنون مجددا به دیدار ایران پهناور آمده است. آمارهایی که از میزان کاهش باران در مناطق گوناگون میرسد به راستی هولناک است. در یزد چشمهها، خشک شدهاند و خوش تشنه سرگردانند. در سیستان و بلوچستان در بسیاری از ماهها یک قطره باران نباریده، کشاورزان دیم کار شیراز زمینها را رها کردهاند و در خراسان جنوبی گیاه، جانور و زمین همه تشنهاند. در کردستان که مردم پیوسته به دلیل وجود کوههای غرور آفرین و سربه فلک کشیده همیشه از منابع سرشار آب برخوردار بودهاند، نیمی از مراتع استان نابود شده و دامها به زیستگاههای حیات وحش تاختهاند. این زیستگاهها طی سالها با زحمت فراوان و خون دل خوردن مسئولان و محیطبانان غیرتمند ایرانی برای حفظ حیات وحش و فرزندان ما و فرزندان آنان نگهداری و حفاظت شدهاند.
در همین تهران نیز که کوههای پر برکت البرز، امکان رشد(بیرویه) آن را امکانپذیر ساخته، مسئولان و آب شناسان اظهار نگرانی از کاهش ذخیره سدهای امیرکبیر، لار و لتیان دارند و امید به سد ماملو دوختهاند و سفره آبهای زیرزمینی را در حال کاهش میبینند !
این سفرهها حدود یک سوم آب مورد نیاز تهران بزرگ را تامین میکنند. شاید برای ما که آب فقط چرخانیدن یک شیر و مصرف 40لیتر برای مسواک زدن دندانمان معنی میدهد، درک ارزش این ترکیب با ارزش، ترکیب حیاتی،دور از ذهن باشد ولی اگر به یک آب انبار در یزد سری بزنیم و 100 پله خیس و لغزنده را ببینیم که پیرزنی یک کوزه را به سختی به دوش میکشد تا به خانه ببرد، ارزش قطره قطره آن مشخص میشود. به قول فیلسوفی، آنچه میبینیم به جز معجزه نیست و ترکیب اکسیژن و هیدروژن (آب) معجزه معجزات است؛ معجزهای که حیات روی زمین بیش از هر چیز به آن وابسته است و اما در این شرایط خشکسالی برای قدرشناسی از این نعمت چه میتوانیم بکنیم؟
روزی در کنار برکهای در دهکده «جر» در بلوچستان مشغول مشاهده و یادداشتبرداری از رفتار تمساح پوزه کوتاه ایرانی بودم. پسربچهای با دو ظرف کنار برکه آمد، ظرف را در آب فرو کرد، در آنها آب ریخت و آماده رفتن شد. دقت کردم، ظرفها تا نیمه بیشتر آب نداشتند، گفتم: چرا آنها را پر نمیکنی؟ میخواهی من کمکت کنم آنها را پر به خانه ببری؟ با غرور گفت: خودم میتوانم آنها را پر کنم و ببرم ولی مادرم گفته یک قطره آب را هم نباید هدر بدهی. آن پسربچه بلوچ به من یاد داد که قدردانی از آب یعنی هدر ندادن آب.
دکتر اسماعیل کهرم- استاد حیات وحش
محیط زیست و ما
آیا سیمای جنگلهای شمال و منابع طبیعی امروز با نیم قرن قبل شباهتی دارد؟ در نیم قرن بعدی چطور؟
برای درک عمق ضایعه به این اطلاعات مستند در مورد شمال کشور توجه شود. حدود نیم قرن پیش که همسالان من به دنیا آمدند سهم سرانه هر ایرانی از جنگلهای شمال 2 هزار مترمربع از فضا و 50 اصله درخت بود. اینک ارمغان ما برای نسل بعدی کمتر از یک چهارم آن وسعت و یک دهم تعداد درخت هایی است که به نسل بعدی تحویل میدهیم؛ فرسایش خاک بیش از بیست تن در هکتار (بیش از دو برابر میانگین جهانی)، جنگل زدایی و تبدیل اراضی حداقل روزانه چهل هکتار، افزایش تعداد وقوع سیلهای دهشتناک، ظهور و ثبت بیش از 12 گونه حشرات در فهرست آفات موجود در جنگلها، مصرف سم و کود 9 برابر میانگین کشوری، ، مصرف چوب بیش از دو برابر تولید جنگل، برداشت معدن بیش از آورد رودخانهها، معدن کاوی، تونلهای متمرکز و آبکشی کردن اراضی، وقوع رانشهای متعدد و...
یکی از فرضیههای وقوع این آثار نامطلوب ممکن است افزایش جمعیت ذکر شود. در کشوری مثل هلند با وسعت کمتر از شمال ایران و تراکم جمعیت 400 نفر در کیلومتر مربع که 25 درصد آن در بیشتر ایام سال زیر آب قرار میگیرد یا ژاپن با 280 نفر در کیلومتر مربع که بیشترین سطح آن در نواحی پرشیب و جزایر قرار دارد و 17 نوع جنگل حفاظتی مدیریت میشود، کشورهایی مثل بوسنی، چین و... آیا مشکل رفتار با منابع طبیعی دیده میشود. لذا آنچه از فراوانی جمعیت تأثیرگذارتر است مدیریت بر جمعیت، پیشبینیهای مبتنی بر فرآیند تولید و پردازش اطلاعات و اهمیت دادن به نظرات کارشناسی است.
در کشورهایی که توسعه پایدار محور فعالیتها قرار میگیرد، مدیران منابع طبیعی و محیطزیست، که به حکم وظیفه به حفاظت مطلوبتر از اصل سرمایه اصرار میکنند توسط مقامات مافوق با واژه میرغضب متهم به عدم همکاری در توسعه نمیشوند، بلکه بهجای پیشخور کردن و تغییر کاربری منابعی که محصول دهها هزار سال فرآیندهای اکوسیستمهاست پایداری منابع، محور فعالیتها قرار گرفته است. حال با احتساب همین روند تخریب منابع در سال 2040 شمسی اثری از جنگلهای شمال باقینمیماند. هماکنون از 42 بلای طبیعی جهان 30 مورد در کشور ما رخ میدهند و حوادث غیرمترقبه سالانه دهها میلیارد تومان از اعتبارات را میبلعد. بهتدریج با نزدیک شدن به آن زمان همه فعالیتهای بخش کشاورزی غیرممکن و زیستگاههای زیبای امروز و دیروز غیرقابل زیست میشوند.
دکتر محمد امینی - دکترای جنگلداری
ضرورت مدیریت علمی
روز جهانی محیط زیست را به حافظان محیط زیست بهخصوص به محیط بانان زحمت کش سراسر ایران اسلامی تبریک عرض مینمایم. غنای تنوع زیستی طبیعت ایران موهبت الهی است که حفاظت، مدیریت علمی و استفاده پایدار از آن زندگی سالمی را به ارمغان میآورد.
کوههای زاگرس بهعنوان رویشگاههای جنگلهای بلوط و بنه، کوههای البرز بهعنوان رویشگاههای جنگلهای پهن برگ، کویرهای ایران بهعنوان زیستگاه یوز پلنگ ایرانی و گورخر آسیایی و زاغ بور، کوهای ارژن زیستگاه شیر ایرانی (در 100 سال گذشته)، بیشه زارهای اطراف رودخانه دز و کرخه زیستگاه گوزن زرد ایرانی، جنگلهای شمال زیستگاه مرال و شوکا، تالابهای ایران زیستگاه انواع پرندگان آبزی بهخصوص گونههای نادری چون اردک سرسفید، اردک مرمری، عروس غاز، درنای سیبری، گیلانشاه خالدار رودخانه سرباز زیستگاه کروکودیل پوزه کوتاه، جزایر خلیج همیشه فارس زیستگاه لاک پشت سبز و عقابی و مکان زاد آوری صدها هزار پرستودریایی، رودخانههای کارون، کرخه و دز زیستگاه سس ماهیان، دریای خزر مکان ربیست ماهیان خاویاری، آزاد و سفید، دریاچه ارومیه حافظ نسل آرتمیای ارومیه و صدها هزار پرنده، کوههای تفتان زیستگاه خرس سیاه، کوههای سهند و سبلان زیستگاه قوچ و میش ارمنی، و بهطور کلی طبیعت زیبای ایران حافظ نسل 517 گونه پرنده، 161 گونه پستاندار، بیش از 174 گونه ماهی، 20 گونه دو زیست و 196 گونه خزنده نشان از موهبت الهی هستند که نیازمند مدیریت علمی توأم با استفادههای خردمندانه را میطلبند.
امید است هر سال شاهد محیط زیست بهتر، بههمراه رفع آلودگیها و ممانعت از تخریب طبیعت را شاهد باشیم و قدر نعمتهای الهی را ارج گذاریم.
دکتربهروز بهروزیراد-کارشناس تالابها